کلاس پنجم دبستان هستم سوادم بیشتر از شما می باشد، اما شما پسر ایکبیری به دختر عموی من که دختر همسایه شما می باشد پز داده اید که خیلی سواد دارید چون روزنامه می خوانید . نخیر هم مامانم میگه دانشگاه ها را دخترا پر کرده اند نه پسرا . وقتی می آیم خانه عمو جان تا با دختر عمو ی نازنینم برویم در اطاق سی دی آهنگ رپ بگذاریم و با هم حرکات موزون انجام بدهیم
میثم
خان را پشت درخت مقابل خانه عمو جان دیده ام، وای خدا چه پسر خوبی هستند
ایشان . اما شما می گویید میثم خان نباید به دختر عموی من نگاه کند چون
چشمهایش ناپاک می باشند، در صورتی که اینجوری نیست، چون میثم خان عینک به
چشم دارند پس چشمهایشان هیچوقت ناپاک و کثیف نمی شوند این شما هستید که
عینک ندارید و نمی خواهید مثل میثم خان دکتر بشوید پس چشمهایتان ناپاک و
کثیف می باشد و همیشه روی پشت بام با چشمهای ناپاک به دختر عموی من که
دختر همسایه شما می باشد نگاه می کنید . من سوادم بیشتر از شما است . تا
میثم خان را دیدم با چشمهای پاک فهمیدم که ایشان وقتی بزرگ شدند حتماً
دکتر خواهند شد و شما پسر همسایه دختر عموی من چون درکلاس سوم هنوز هستید
و سوادتان از من کمتر می باشد
نفهمیدید که دختر عموی خوشگل، من تمام
دندان هایش درآمده است وگرنه چگونه می توانست سیب را گاز بزند و سیب گاز
زده را بشما بدهد دیدی ما دخترا چه جور زرنگ هستیم؟ .چند روز پیش میثم خان
را دیدم ایشان به من اون جوری نگاه کرد، همان جوری که پسرا تو سریال
تلویزیونی به دخترای خوشگل نگاه می کنند . برو دق کن، بعد میثم جون به من
فرمودند که پشت درخت قایم می شوند که من را دید بزنند نه دختر عموی من را
فهمیدی پسر همسایه حسود؟ در ضمن برای این که بیشتر دق کنی باید بگویم که
میثم خان پدر محترمی دارد که ماشینش پراید می باشد نه پیکان و برای میثم
خان کامپیوتر هم خریده است پدر شما پسر همسایه دختر عموی من چه چیزی
دارید؟
میثم خان به من فرموده وقتی بزرگ شدند پراید پدر جانش را
خواهد گرفت و من را خواهد برد بالای شهر برای گردش، برو بمیر...میثم خان
با مبایل پدر محترمش از من عکس انداخت و گفت که می خواهد عکس من را روی
بازوی مردانه اش خال کوبی کند با یک دل خوشگل . پسر همسایه کمی محترم، من
وقتی به کلاس پنجم رفتم مادر محترم من پارچه ژاپنی برایم خرید و برایم
چادر دوخت و گفت که �ژاپنی ها چادر را کشف و اختراع کردند و ما هم از ژاپن
چادری وارد می کنیم که همه مومن و نماز خوان شویم تا برویم به بهشت پس شما
باید بروید و بزرگ که شدید کچل بشوید و اگر نشدید ما همه دختران خوشگل و
مومن با لنگه کفش شما پسرها را کچل خواهیم فرمود مثل مادر محترم من و دختر
عمویم حالا برو دق کن ایکبیری نامه من هم تمام شد ای نامه که می روی بسویش
از جانب من بزن تو گوشش تا دیگر دختر عموی من را گول نزند.... امضا دختر
عموی دختر همسایه تو پسر بد...بد
من هم مثل میثم خان قهر می باشم تا قیامت.